جلیل سامان که نویسندگی، کارگردانی و تهیه کنندگی کارهای مختلفی را در کارنامه کاری خود دارد، در سال ۱۳۸۹ و با ساخت سریال «ارمغان تاریکی» برای مخاطبان تلویزیون شناخته شد. وی در سال 92 سریال «پروانه» را ساخت که همانند کار قبلیاش در دهه 50 روایت میشد و مضمونی تاریخی و عاشقانه داشت و داستان زندگی جوانی را به تصویر میکشد که با گروهی مبارز همراه شده و زندگی پرحادثهای را تجربه میکند.
سامان در سال گذشته راوی زندگی دختر جوانی به نام "ناهید" در سریال «نفس» شد؛ داستانی پر حادثه که تاریخ سازمان منافقین و رویدادهای انقلاب را هم مورد توجه دارد.
به بهانه بازپخش سریال «نفس» از شبکه آیفیلم گفتوگویی با جلیل سامان، کارگردان این سریال داشتیم. او معتقد است تاریخ عبرت آموز است و باید کارهای تاریخی خوب برای مردم ساخته شود.
- چه شد که راوی قصههایی از دهه 60 و 50 شدید؟
این که چه شد به این داستانها پرداختم، علاقهام به تاریخ به ویژه تاریخ معاصربود. در دوران دبیرستان کتاب تاریخ معاصر برایم هیجانانگیز بود زیرا میدیدم ملتی در خفقان و ظلم هستند و افرادی چون میرزا کوچک خان جنگلی از میان آنها قیام میکند و شکست میخورد و دوباره تاریخ تکرار میشود، اما ملت در نهایت به انقلاب اسلامی میرسند که بسیار کم اشتباه است.
البته نمیگویم الان اشتباه نمیکنیم، اکنون هم اشتباه میکنیم و ضمن فشارها و دشمنیهای خارجی، اختلافات داخلی هم موجب بروز اتفاقات ناگوار میشود.
در شرایط فعلی اگر ملت حافظه تاریخی خوبی داشته باشد و به تاریخش رجوع کند متوجه میشود نباید فریب دشمنیها و وعدهها را بخورد.
تاریخ در همان دوره دانشآموزی برایم عبرتآموز بود و چقدر روشنایی و آگاهی برایم به ارمغان آورد. تاریخ برای ما آموزنده است، همانطور که در قرآن هم تاکید شده است از گذشتههای خود عبرت بگیرید و خرابههای قدرتهای بزرگ را ببینید.
- سریالهای «ارمغان تاریکی»، «پروانه» و در نهایت «نفس» هر سه در بستر مشخصی از تاریخ اتفاق میافتند و شخصیتهای اصلی، اعضای سازمان منافقین هستند، چرا سراغ سازمان منافقین رفتید؟
قصه «ارمغان تاریکی» در تاریخ اتفاق نمیافتاد و معاصر بود، اما احساس کردم این داستان در سازمان منافقین بهتر روایت میشود و بار دراماتیکی بهتری دارد. وقتی بیشتر و بیشتر درباره سازمان منافقین مطالعه کردم متوجه شدم که این سازمان پر از داستان است. هر کدام از آدمهای سازمان داستانی پر از نیرنگ و فریب دارند و اتفاقات عجیبی برایشان میافتد.
البته موضوع، انسانیت و افکار انسانی است و ربطی به یک سازمان بخصوص ندارد. نفاق فقط به سازمان منافقین برنمیگردد و یک چیز کلی است و به یکی از موضوعات و اندیشههای فرعی داستانهای من تبدیل میشود.
- آیا میشود گفت نقطه اشتراک سه گانه شما "عشق" است؟ قصه «نفس» چطور پیدا شد؟
بله، شاید بیشتر "عشق" در قصههایم پررنگ است؛ در «ارمغان تاریکی» و در «پروانه»، عشق بود و در «نفس» هم همینطور، منتها با نگاه امروزیتر. بسیار دیدهام دخترهای امروز فریب رفتارهای عاشقانهای را میخورند که واقعا عشق نیست.
من با این ظاهربینی مشکل داشتم، اتفاقا "ناهید" کاراکتر اصلی نفس مشکلش همین بود و تاریخش را نمیشناخت، نمیدانست مادرش که بوده و چرا فوت کرده است. آدمی که تاریخش را نشناسد گول می خورد، آسیب پذیر است و شکست می خورد. گذشته مادر ناهید کم کم برایش افشا میشود و تازه میخواهد دست به حرکت بزند و مثل مادرش بشود، ولی راه را اشتباه میرود. البته پدرش هم در تربیت او اشتباه میکند.
قصه نفس، بسیار امروزی است و شاید بسیاری ازدواج و طلاقها ماحصل همین درک سطحی است نه یک درک عمیق. قصه نفس هم همینطور شکل گرفت و میخواستم بگویم هر عشقی، عشق "مجید"، کاراکتر مرد سریال نیست.
در واقع همانطور که گفتم نقطه مشترک این سه گانه عشق است، تاریخ انقلاب و سازمان منافقین را هم دارد، ضمن اینکه این سه سریال به لحاظ تاریخی هم به یکدیگر مربوط هستند. سعی کردم استنادهای تاریخی فیلم دقیق باشد و در این بخش مدعی هستم. محققان خوبی داشتم که کمکم کردند و برخلاف بسیاری از کارهای تاریخی، این مسئولیت را میپذیرم و میگویم که هرچه در این سریالها روایت کردم دقیق و درست بوده است.
- توجه به جزئیات در سریالهای شما خیلی به چشم میآید، این نکته سنجی یکی از ویژگیهای خوب کارهای شماست.
توجه به جزئیات برای باورپذیر کردن کار لازم است. با واقعیت تاریخی ملت، نگاه و رفتار آدمها روبرو هستیم، حتی درباره سازمان منافقین هم دروغ نگفتم، اغراق نکردم و سعی کردم شرافتمندانه به آن نگاه کنم تا اگر روزی یکی از اعضای سابق سازمان هم آن را تماشا کرد برایش باورپذیرباشد.
- قرار است «نفس 2 » هم ساخته شود؟ الان در چه مرحلهای هستید؟
خیر، واقعیت این است که هنوز پرونده «نفس 1 » بسته نشده است و شرمنده برخی عوامل هستم که هنوز دستمزد خود را نگرفتهاند.
البته این اولین بار نیست که دستمزدها با تاخیر داده میشود. مهمتر از مسئله مالی، نگاه سازمان به این نوع کارهاست. به نظر میرسد سازمان به دنبال برنامههای زودبازده و مفرحتر است چون مردم دلشان سرگرمی میخواهد.
در چنین شرایطی برای ساخت سریالی با فضای جدی، دست و دلم میلرزد و با خود میگویم نکند مردم این کار را دوست نداشته باشند. اگر اینطور است چرا باید پول بیتالمال را هزینه کنم. هرچند معتقدم تاریخ مهم است و باید کار تاریخی ساخته شود آن هم توسط اهلش نه نااهل.
- شما در سریال نفس برای نقش اصلی از بازیگری استفاده کردید که به اصطلاح چهره نبود و قبل از آن تجربه کار بازیگری نداشت. بازی "ساناز سعیدی" همانی از آب در آمد که میخواستید؟
برای این کار خیلی گشتم از بازیگران شناخته شده تا افراد ناشناس. حتی در فضای مجازی فراخوان دادیم و اعلام کردیم هر کس فکر میکند توانایی بازیگری دارد عکس و روزمه بفرستد. از خیلیها دعوت کردیم و تست گرفتیم ولی در نهایت به خانم سعیدی رسیدیم.
البته چندین ماه با ایشان تمرین کردیم و جدیترین دوره آموزشی را در کار گذراند که نتیجه هم خوب بود.
- این روزها کار جدیدی در تلویزیون یا سینما در دست ساخت دارید؟
فعلا در تلویزیون پروژهای ندارم، پیشنهادهایی مطرح شده که یک مورد از آنها درباره زندگی "شهید تجلایی" است، ولی هنوز به نتیجه نرسیده است. در سینما هم برای دو کار صحبت شده که هنوز به جمع بندی نرسیدم. وقتی بیکارم رمان مینویسم، اخیرا هم رمان «به وقت بودن» منتشر و به چاپ پنجم رسید. درباره داعش هم سناریویی نوشتم که شرایط ساخت آن فراهم نشده است.
- کارهای قبلی شما از شبکه آیفیلم پخش شده و اکنون هم «نفس» روی آنتن است، انعکاس و بازخورد آن در میان مردم چه بوده است؟
زمان پخش سریال نفس در ماه مبارک رمضان از شبکه سوم سیما اصلا خوب نبود و یکی از مشکلاتم با تلویزیون همین بود. امیدوارم در بازپخش آن از شبکه آی فیلم اتفاقات خوبی بیافتد و بیشتر دیده شود.
آی فیلم، مشتری و تماشاچی خودش را دارد و خوشحالم که «نفس» از این شبکه پخش میشود؛ آیفیلم بهتر از بسیاری شبکههاست.
گفتوگو از فاطمه اسماعیلی